ارتباطات یکپارچه بازاریابی (IMC) یکی از مفاهیمی است که در مدیریت استراتژیک بازاریابی و نیز در برنامهریزی بازار به کار میرود و منظور از آن، یکپارچهسازی تمامی فعالیتهای بازاریابی یک سازمان یا شرکت در رابطه با مشتریان و دیگر ذینفعان میباشد تا این اطمینان حاصل گردد که این فعالیتها همگی در راستای اهداف سازمان انجام میشود. با استفاده از پرسشنامه ارتباطات یکپارچه بازاریابی، میتوانید این مولفه را در سازمان خود مورد سنجش قرار دهید.
پرسشنامه ارتباطات یکپارچه بازاریابی لی و پارک
پرسشنامه ارتباطات یکپارچه بازاریابی (لی و پارک)
ارتباطات یکپارچه بازاریابی (IMC) چیست؟
ارتباطات بسیار پیچیده شده است، نه تنها به دلیل فناوری، رسانههای اجتماعی و نیاز به ارتباط با مخاطبان جهانی، بلکه به این دلیل که «ارتباط» برای مخاطبان مختلف معنای متفاوتی دارد. علاوه بر این، مقدار قابل توجهی از اختلاف در میان جنبههای مختلف ارتباطات به این معنی است که اغلب در مورد نقشها و مسئولیتهای ارتباطی معاصر سردرگمی وجود دارد. در نتیجه، به دست آوردن درک روشنی از نقشهای ارتباطی و نحوه عملکرد آنها برای ارتباط گیرندگان، مشتریان و مخاطبان چالش برانگیز است.
ارتباطات یکپارچه بازاریابی (IMC) هم یک تئوری و هم مجموعهای از شیوههای تجاری است که پیامرسانی مداوم را در کانالها تسهیل میکند و یک تجربه برند یکپارچه را برای مشتریان ایجاد میکند. این مفهوم اساسی بازاریابی نه تنها در مورد تبلیغات، بلکه در تمام اشکال ارتباطات یک کسبوکار کاربرد دارد. بازاریابی یکپارچه بر ایجاد یک تجربه ثابت و مثبت برای مشتریان در هر بار برخورد یا تعامل با یک برند تمرکز دارد.
لی داو، مدیر ارتباطی، از گروه ۴۸ وست در فینیکس، میگوید: روابط عمومی (PR) افرادی بودند که بیانیههای مطبوعاتی مینوشتند و آنها را توزیع میکردند. «اکنون، تیمهای روابط عمومی معمولاً در فکر کردن به استراتژی پیام و تجزیه و تحلیل چگونگی تفسیر یک پیام، بهترین هستند. این تحلیلها به استراتژی محتوا نفوذ میکند. همچنین، اکنون که محتوا به روشهای بسیار متفاوتی مانند رسانههای اجتماعی، پستهای وبلاگ و محتوای مشارکتی استفاده میشود و استراتژی روابط عمومی و IMC بیشتر به هم متصل میشوند.»
تکامل ارتباطات یکپارچه بازاریابی
مفهوم ارتباطات یکپارچه بازاریابی از اواخر دهه ۱۹۸۰، زمانی که اشکال مدرن ارتباطات پویاتر میشدند، وجود داشت. با توانایی ردیابی دادهها در رایانهها، درک رفتار خرید و پیگیری کمپینها برای بازاریابان امکانپذیر شد.
درک عمیقتر از سلیقه و عادات مشتریان، دریچهای نو به دنیای بازاریابی گشود. دیگر خبری از اعلامیههای یکطرفه و دستوری نیست، بلکه بازاریابی به گفتگویی پویا و دوطرفه بین برند و مشتری تبدیل شده است. کانالهای ارتباطی متنوعتر شدهاند و راههای بیشماری برای تعامل با مشتریان به وجود آمده است.
از آن زمان، بازاریابی یکپارچه زمینهای از تحقیقات دانشگاهی و رویکردی استراتژیک برای بهبود عملیات بازاریابی با تجارب مشتری سازگار و چند کانالی بوده است که منجر به شناخت، اعتماد و وفاداری بیشتر برند میشود. در عصر رسانههای اجتماعی و تلفنهای همراه، زمانی که مصرفکنندگان روزانه با برندهایی که به آنها اهمیت میدهند، ارتباط برقرار میکنند، اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
مزایای ارتباطات یکپارچه بازاریابی
در دنیای پرتلاطم امروزی، بازاریابی بدون یک استراتژی یکپارچه، مانند حرکت در تاریکی است. چه استراتژی مدون داشته باشید و چه نه، به احتمال زیاد از چندین کانال بازاریابی استفاده میکنید. شرکتهایی که بر تعامل مشتری در تمام کانالها تمرکز میکنند، به طور قابل توجهی سریعتر از رقبای خود رشد میکنند.
مزایای بازاریابی یکپارچه عبارتند از:
- خاطرهانگیز بودن: اگر پیامهایی که در کانالها ارسال میکنید یکپارچه باشند، مؤثرتر خواهند بود. تعداد تبلیغاتی که در روز میبینیم بسیار زیاد هستند، بنابراین به احتمال زیاد آگهیهایی را به یاد میآوریم که تأثیر ثابتی دارند و در چندین پلتفرم ظاهر میشوند.
- کارایی: با یک برنامه یکپارچه، میتوانید محتوا را تغییر دهید و برنامههای تولید و توزیع را ساده کنید. داراییهای داخلی و ارتباطات نیز میتوانند ساده شوند. میتوانید بهجای تکیه بر پروژههای پراکنده و تکراری در بخشها پراکنده با معیارهای ناسازگار، کمپینها را هدفمندتر به اهداف تجاری بزرگتر متصل کنید.
- وفاداری: یکی از اجزای مهم بازاریابی یکپارچه درک و پاسخگویی به مشتریان است. مردم دوست دارند که برندها بدانند مشتریان چه انتظاری از آنها دارند. مشتریان مدام به برندی باز میگردند که در هر برخورد، یک تجربه مثبت قابل اعتماد ارائه میدهد.
رویکردهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی
ایدههای مختلفی در مورد اینکه IMC به چه معناست و چگونه میتوان آن را پیادهسازی کرد، وجود دارد. این فهرست از رویکردهای رایج باید به شما ایدهای از روشهای مختلفی که میتواند اعمال کند ارائه دهد:
-
مصرفکننده محور
این رویکرد با جستجوی درک مصرفکنندگان شروع میشود. قبل از ایجاد محتوا یا پیام، تیم بازاریابی تحقیق میکند. آنها مخاطبان هدف را شناسایی میکنند و از دادههای داخلی یا ابزارهای دیگر استفاده میکنند تا بفهمند مشتریان به چه چیزهایی نیاز دارند و برای آنها ارزش قائل هستند. یافتهها شکل یک برنامه ارتباطات یکپارچه بازاریابی را تعیین میکنند.
-
افقی
یک رویکرد افقی، فدراسیونی از ادارات است که با هم بر روی یک ابتکار کار میکنند. مدیریت ممکن است یک ابتکار عمل را در سراسر بخشها، از جمله فروش، روابط عمومی و ارتباطات شرکتی ترویج دهد یا میتواند یک تیم ایجاد کند و یک رهبر را برای پروژه تعیین کند. این فرآیند میتواند یک گردش کار از برنامهریزی تا اجرا تا ارزیابی را تشکیل دهد.
-
عمودی
این رویکرد از بالا به پایین بر روی مشتریان متمرکز نیست. یک شرکت ممکن است یک ماموریت و پیام اصلی برای انتقال داشته باشد. رهبران میتوانند هیجان در مورد ابتکارات یا محصولات جدید را برای کارمندان ایجاد کنند. کارمندان این پیام را به طور گستردهتر به اشتراک میگذارند یا اجرای یک طرح IMC را هدایت میکنند.
-
متقابل عملکردی
رویکردی که در عصر دیجیتال محبوبیت بیشتری پیدا میکند، این است که با برنامهریزی چندین نقطه تماس برای مصرفکنندگان، بهصورت آنلاین و حضوری، شروع کنیم تا یک تجربه تعاملی و جذاب از خدمات مشتری ایجاد کنیم.
شما با استفاده از پرسشنامه ارتباطات یکپارچه بازاریابی لی و پارک نرم افزار فرم ساز و آزمون ساز ایپُل قادر خواهید بود سازمان یا شرکت خود را در زمینهی ارتباطات یکپارچه بازاریابی و مولفههای موجود در این زمینه سنجیده و در جهت ارتقای آن قدم بردارید.