مجموعه فعالیتهایی که در سازمان به منظور تجزیه و تحلیل تغییرات بازار مانند ترجیحات مشتریان، رشد تکنولوژی و شدت رقابتی انجام میشود، بازاریابی نامیده میشود. به منظور ارزیابی فعالیتهای بازاریابی در سازمانها پرسشنامهای توسط نارور و اسلاتر طراحی شده است و این مولفه را در سه بعد هماهنگی درونی، رقیب گرایی و مشتری گرایی مورد بررسی قرار میدهد.
بازار محوری در سازمان
بازار محوری در سازمان
بازارمحوری چیست؟
بازارمحوری رویکردی به کسبوکار است که شناسایی نیازها و خواستههای مصرفکنندگان و ایجاد محصولات و خدماتی را که آنها را برآورده میکند، در اولویت قرار میدهد. شرکتهایی که بازارمحوری دارند، نظرات و نیازهای بازار هدف خود را جزء حیاتی تحقیق و توسعه (R&D) خود برای محصولات جدید در نظر میگیرند.
ممکن است واضح به نظر برسد، اما طرفداران بازارگرایی استدلال میکنند که رویکرد مرسوم برای توسعه محصول برعکس است. به این معنا که استراتژیهای بازاریابی بر ایجاد نقاط فروش کلیدی برای ارتقای محصولات موجود تمرکز میکنند نه طراحی محصولاتی که دارای ویژگیهایی باشند که مصرفکنندگان میگویند.
نحوه عملکرد بازارمحوری
بازارمحوری یک رویکرد مشتری محور در طراحی محصول است. این شامل تحقیقات بازار با هدف تعیین آنچه مصرف کنندگان به عنوان نیازهای فوری، نگرانیهای اولیه یا ترجیحات شخصی خود در یک دسته محصول خاص میدانند، میباشد.
شرکتها همچنین ممکن است از تجزیه و تحلیل دادههای اضافی برای نشان دادن گرایشها و خواستههای مصرف کننده استفاده کنند که به طور خاص بیان نشدهاند. آگاهی از این روندها در حالت ایدهآل میتواند به توسعه دهندگان محصول کمک کند تا نیازهای مصرف کننده را برآورده یا حتی پیشبینی کنند. آنها حتی ممکن است الهام بخش بهبودهایی باشند که مصرفکننده از آنها به عنوان یک گزینه آگاه نبود.
این به یک شرکت اجازه میدهد تا تلاشهای توسعه محصول خود را بر روی ویژگیهایی متمرکز کند که بیشترین تقاضا را دارند. با یک اقتصاد جهانی به طور فزاینده و افزایش انتخاب برای مصرفکنندگان، شرکتهایی که خود را با جهتگیری بازار وفق میدهند ممکن است از مزیت رقابتی نسبت به سایر شرکتها بهره مند شوند.
یک شرکت بازاریابی محور نیازها و خواستههای بازار هدف خود را درک میکند و محصولات یا خدمات خود را برای رفع این نیازها تنظیم میکند. بازارگرایی مشتری محور است، به این معنی که تمرکز اصلی شرکت باید بر نیازها و خواستههای بازار هدف خود باشد. این تمرکز مشتری باید از طریق تحقیقات بازار، تقسیمبندی، هدفگذاری و موقعیتیابی به دست آید.
- تحقیقات بازار: تحقیقات بازار فرآیند جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در مورد بازار هدف است. از این اطلاعات میتوان برای تقسیمبندی بازار، تعیین اینکه کدام بخشها سودآورتر هستند و جایگاه شرکت در ذهن بازار هدف خود استفاده کرد.
- تقسیمبندی: تقسیمبندی بازار فرآیند تقسیم بازار هدف به گروههای کوچکتر و قابل مدیریتتر است. این را میتوان بر اساس عوامل مختلفی از جمله ویژگیهای جمعیتی، روانشناختی و رفتاری انجام داد.
- هدفگذاری: زمانی که بازار تقسیم بندی شد، شرکت باید تصمیم بگیرد که کدام بخشها را هدف قرار دهد. تصمیمگیری برای هدفگذاری باید بر اساس تعدادی از عوامل مانند اندازه بخش، سودآوری بخش و توانایی شرکت برای رسیدن به آن بخش باشد.
- موقعیتیابی: موقعیتیابی فرآیند ایجاد تصویری منحصر به فرد و متمایز برای شرکت در ذهن بازار هدف آن است. این تصویر باید بر اساس نیازها و خواستههای بازار هدف باشد و به گونه ای طراحی شود که این نیازها را بهتر از رقبا برآورده کند.