باورهای غیرمنطقی، تفکرات و اعتقادات نادرست و بیاساس هستند که منجر به احساسات و رفتارهای نامطلوب و مخرب میشوند. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز یک ابزار روانسنجی است که برای اندازهگیری میزان باورهای غیرمنطقی فرد در مواجهه با مشکلات و چالشهای زندگی طراحی شده است. این پرسشنامه بر اساس نظریه عقلانی – عاطفی – رفتاری الیس ساخته شده است و ۱۰ نوع تفکر غیرمنطقی را شناسایی کرده است.
پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز
پرسشنامه باورهای غیرمنطقی
باورهای غیرمنطقی اغلب بهعنوان یک اصطلاح کلی استفاده میشود که شامل انواع ساختارهای روانشناختی میشود. از سوگیریهای شناختی خاص گرفته تا دسته وسیعتری از باورهای مشکوک معرفتشناختی (خرافات، باورهای ماوراء الطبیعه و شبه علمی، تئوریهای توطئه و غیره) یا سبکهای شناختی (تفکر تحلیلی در مقابل شهودی) و همچنین باورهای غیرمستند مرتبط با خود.
باورهای غیر منطقی چیست؟
باورهای غیر منطقی عبارتند از:
- پیام هایی درباره زندگی که برای خودمان میفرستیم و ما را از رشد عاطفی باز میدارد.
- پیشنویسهایی که در ذهن داریم درباره اینکه چگونه معتقدیم زندگی «باید» برای ما و دیگران باشد.
- مجموعههای منفی از پاسخهای معمولی که در مواجهه با رویدادها یا موقعیتهای استرسزا به آنها پایبند هستیم، که دیگر برای دور نگه داشتن پریشانی کار نمیکنند.
- ایدهها، احساسات، باورها، طرز تفکر، نگرشها، عقاید، سوگیریها، تعصبها یا ارزشهایی که با آنها بزرگ شدهایم. ما عادت کردهایم از آنها در هنگام مواجهه با مشکلاتی در زندگی فعلیمان استفاده کنیم، حتی زمانی که برای کمک به ما در رسیدن به یک راهحل مثبت و تقویتکننده رشد مفید نیستند.
- روشهای منفی یا بدبینانه برای نگریستن به تجربیات ضروری زندگی مانند از دست دادن، درگیری، ریسکپذیری، طرد شدن یا پذیرش تغییر.
- روشهای بیش از حد خوشبینانه یا آرمانگرایانه برای نگریستن به تجربیات ضروری زندگی مانند از دست دادن، درگیری، ریسک پذیری، طرد شدن، یا پذیرش تغییر (مثبت سمی).
- روشهایی از تفکر درباره خودمان که با واقعیتهای واقعی خارج از متن است و در نتیجه ارزش خود را کم یا زیاد میدانیم.
- پیامهای مادام العمر به صورت رسمی یا غیررسمی توسط جامعه، فرهنگ، نژاد، گروه مرجع قومی، محله، کلیسا، شبکههای اجتماعی، خانواده، اقوام، گروه همسالان، مدرسه، محل کار، یا والدین برای ما ارسال میشود. پرخاشگریهای خرد و کلان، پرخاشگری مانند این میتواند باعث شود که ما نسبت به خود احساس بدی داشته باشیم و روشهای فکری را توسعه دهیم که مفید و حتی مضر هستند.
- نتیجه گیری در مورد زندگی که در طول زمان ایجاد کردهایم، زندگی با باورهای غیرمنطقی که توسط دیگران به ما منتقل شده است (مانند باورهای غیرمنطقی در مورد کمال در تحصیلات، باورهای غیرمنطقی در مورد سلامت روان، باورهای غیرمنطقی و بیش از حد منفی درباره خود که توسط اعضای خانواده منتقل شده است.)
- معیارهایی که بر اساس آنها تربیت شدیم و یاد گرفتیم که چگونه عمل کنیم، چه چیزی را باور کنیم، و چگونه احساسات را ابراز یا تجربه کنیم. با این حال، زمانی که این استانداردها رعایت شود، به حل رضایت بخشی مشکلات فعلی ما منجر نمیشود.
- انتظارات منسوخ، غیرمولد و غیرواقع بینانهای که از خودمان و یا دیگران اعمال میشود، تضمین شده است که دست نیافتنی هستند و منجر به تداوم خودپندارههای منفی میشوند.
چگونه باورهای غیرمنطقی را تشخیص دهیم؟
باورهای غیرمنطقی میتوانند وجود داشته باشند اگر:
- مجموعهای از رویدادها را بیابید که هر حرکتی که برای حل یک مشکل انجام میدهیم منجر به مشکلات بیشتر یا بزرگتر میشود.
- مدتهاست که بیصدا (یا نه چندان بیصدا) از یک مشکل رنج میبرید، اما برای رسیدگی به این مشکل اقدامی برای دریافت کمک انجام ندادهاید.
- تصمیم گرفتهایم راهحل خلاقانهای برای حل مسئله داشته باشیم، اما خود را در اجرای راهحل ناتوان میدانیم.
- یک راه حل مشکل را برای پیگیری انتخاب کردهایم و متوجه شدهایم که از این مسیر عمل ناراضی هستیم. با این حال ما انتخاب میکنیم که از جستجوی جایگزین اجتناب کنیم.
- به دلیل احساس گناهی که در صورت انجام آن کار احساس میکنیم، از دنبال کردن یک اقدام خاص می ترسیم.
- متوجه شوید که ما دائماً درگیر یک مشکل هستیم، اما هیچ قدمی برای حل آن برنداشتهایم.
- ببینید ما در مواجهه با مشکلات خود بی حرکت هستیم.
- دریابید که تنها راه مقابله با مشکلات اجتناب از آنها، انکار آنها، به تعویق انداختن آنها، نادیده گرفتن آنها، فرار از آنها و پشت کردن به آنهاست.
- دریابید که ما میتوانیم با هر دو طرف مشکل خود بحث کنیم و در تصمیمگیری ناتوان باشیم.